مریضی من و گل پسرم
عزیز دلم خوشحالم که خوبی خوشحالم که با حرکاتت مامانو خوشحال میکنی و دلگرم از شنبه شروع کردم به سرفه کردن به خاطر آلودگی هوا .. خیلی بد بود مجبور شدم مرخصی بگیرم برم خونه مامان. سه روز تحت درمان بودم دست مادرجون و خاله لیلات درد نکنه حسابیییییییی ازم مراقبت کردن . الان بهترم که دارم برات می نویسم همش نگران تو بودم یه شب گریه کردم به خاطر مهبدم . تا اینکه پریشب با حرکات ضربتیت مامان رو شاد کردی و منم روحیه گرفتم عزیزم دارم ثانیه شماری میکنم که حالم خوب بشه برم برات خرید کنم یه عالم ذوق دارم برات . دست مادر درد نکنه پول سیسمونیتو ریخته به حسابم که هروقت هرچیز خوشکلی دیدم برات بخرم چون میدونه من روی عزیز دلم خیلی حساسم گذاشته به ...
نویسنده :
الي
11:36